کاهش مصرف پروتئین فشارخون را کنترل میکند
تاریخ انتشار: ۱ مهر ۱۴۰۱ | کد خبر: ۳۶۰۷۱۶۶۶
کاهش مصرف پروتئین براساس تحقق محققان برزیلی و دانمارکی میتواند به کنترل سندرم متابولیک و برخی از علائم اصلی آن مانند چاقی، دیابت و فشار خون بالا کمک کند.
به گزارش خبرگزاری برنا؛ بر اساس تحقیقی که توسط محققان برزیل و دانمارک برای مقایسه اثرات رژیمهای غذایی محدودکننده پروتئین و کالری انجام شد، کاهش مصرف پروتئین میتواند به کنترل سندرم متابولیک و برخی از علائم اصلی آن مانند چاقی، دیابت و فشار خون بالا کمک کند.
بیشتر بخوانید:
اخباری که در وبسایت منتشر نمیشوند!
به نقل از مدیکال اکسپرس، سندرم متابولیک، مجموعهای از شرایط است که خطر ابتلا به بیماریهای قلبی عروقی، سکته مغزی و دیابت از جمله فشار خون بالا، قند خون بالا، چربی اضافی بدن در اطراف کمر و سطوح غیرطبیعی کلسترول را افزایش میدهد.
نتایج این تحقیق نشان داد که کاهش مصرف پروتئین به 0.8 گرم بهازای هر کیلوگرم وزن بدن برای دستیابی به نتایج بالینی مشابه با محدود کردن کالری کافی است اما نیازی به کاهش کالری دریافتی نیست. این یافتهها پیشنهاد میکند که محدودیت پروتئین ممکن است یکی از عوامل کلیدی باشد که منجر به مزایای شناخته شده محدودیت رژیم غذایی میشود.
رافائل فراز-بانیتز، محقق این تحقیق، فوق دکتری در مرکز دیابت جاسلین در دانشکده پزشکی هاروارد ایالات متحده گفت: رژیم غذایی با محدودیت پروتئین ممکن است یک راهبرد تغذیهای جذابتر و آسانتر برای افراد مبتلا به سندرم متابولیک باشد.
در این تحقیق، 21 داوطلب مبتلا به سندرم متابولیک بهمدت 27 روز مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفتند که طی این مدت رژیم غذایی آنان تحت نظر بود. در طول این دوره، آنان در یک بیمارستان آموزشی بستری بودند.
کالری دریافتی روزانه هر داوطلب بهعنوان تابعی از متابولیسم پایه (مصرف انرژی در حالت استراحت) محاسبه شد. گروه اول با رژیم غذایی استاندارد غربی (50 درصد کربوهیدرات، 20 درصد پروتئین و 30 درصد چربی) اما با 25 درصد کالری کمتر تغذیه شدند. مصرف پروتئین گروه دوم به 10 درصد کاهش یافت. کالری دریافتی بر اساس میزان مصرف انرژی اولیه هر داوطلب تنظیم شد؛ هر دو گروه چهار گرم نمک در روز مصرف کردند.
نتایج نشان داد که هر دو گروه محدودکننده کالری و پروتئین بهدلیل کاهش چربی بدن وزن کم کردند و علائم سندرم متابولیک بهبود یافت. کاهش چربی بدن با کاهش قند خون و سطوح طبیعیتر چربیها و فشار خون مرتبط است.
پس از 27 روز نظارت، هر دو گروه نتایج مشابهی از نظر کاهش قند خون، کاهش وزن، فشار خون کنترلشده و سطوح پایینتر تریگلیسیرید و کلسترول داشتند.
ماریا کریستینا فاس دی فریتاس، استاد دانشکده پزشکی ریبریو پرتو بیان کرد: بعد از درمان، هر دو رژیم حساسیت به انسولین را بهبود بخشیدند. چربی بدن، همچنین دور کمر و باسن بدون از دست دادن توده عضلانی، کاهش یافت.
این یافتهها، نتایج تحقیقات قبلی مربوط به آزمایشهای روی موشها را تایید کرد.
فریتاس افزود: در اینجا، ما موفق شدیم یک کارآزمایی بالینی بهطور کاملا تصادفی بهمدت 27 روز با منوی شخصی طراحی شده برای پاسخگویی به نیازهای هر بیمار اجرا کنیم. دستکاری درشت مغذیهای رژیم غذایی یعنی پروتئین، کربوهیدرات و چربی، برای بهدست آوردن اثرات مفید محدودیت غذایی کافی است.
بانیتز ابراز کرد: ما نشان دادیم که محدودیت پروتئین باعث کاهش چربی بدن و حفظ توده عضلانی میشود. این مهم است؛ زیرا کاهش وزن ناشی از رژیمهای غذایی محدودکننده اغلب با کاهش توده عضلانی همراه است.
این تحقیق مکانیسمهای مولکولی را که میتوانست اثرات مفید رژیمهای غذایی محدودکننده پروتئین را توضیح دهد، بررسی نکرد اما محققان معتقدند مصرف کم پروتئین باعث تغییر در متابولیسم میشود یا مدیریت انرژی ارگانیسم را از طریق هدایت آن به سوزاندن چربی بهمنظور تولید انرژی برای سلولها افزایش میدهد.
وی گفت: ما تاکنون فقط فرضیههایی در دست داریم. یکی از فرضیهها این است که مسیرهای مولکولی، فعال میشوند تا کاهش اسیدهای آمینه ضروری را بهعنوان علامتی برای کاهش مصرف غذا تفسیر کنند و در عین حال منجر به تولید هورمونهایی شوند که اغلب در زمان ناشتا افزایش مییابند. تحقیقات در مدلهای حیوانی دخالت چنین مسیرهایی را در اثرات محدودیت پروتئین و کالری نشان داده است که هر دو منجر به کاهش چربی میشوند.
باوجود نتایج امیدوارکننده تحقیقات، محققان خاطرنشان کردند که رژیمهای غذایی مورد استفاده، شخصی شده بودند. موری همچنین تاکید کرد که آنان روی جمعیت خاصی از بیماران مبتلا به سندرم متابولیک (چاقی، دیابت، فشار خون بالا و سطوح غیرطبیعی کلسترول) تمرکز کردند.
محققان اضافه کردند: با این وجود، تعمیم نتایج وسوسهانگیز است. ما میدانیم که نتایج تحقیقات نشان داده است که رژیمهای غذایی گیاهخواری برای موارد سندرم متابولیک مثبت است. همچنین مشخص شده است که مصرف بیش از حد پروتئین رایج در رژیم غذایی استاندارد غربی میتواند مشکلساز باشد. هر موردی را باید بر اساس محاسن خودش تحلیل کرد ما نباید فراموش کنیم که کمبود پروتئین میتواند منجر به مشکلات شدید سلامتی شود، همانطور که برای مثال در زنان باردار بهخوبی توصیف شده است.
یک گروه تحقیقاتی چند رشتهای از دانشمندان از جمله محققان وابسته به دانشگاه کپنهاگ در دانمارک، دانشگاه سائوپائولو، موسسه ملی سرطان (INCA) در برزیل و مرکز تحقیقات چاقی و بیماریهای همراه (OCRC) این تحقیق را انجام دادند.
نتایج این تحقیق در مجله Nutrients منتشر شده است.
انتهای پیام/
آیا این خبر مفید بود؟ 0 0
نتیجه بر اساس 0 رای موافق و 0 رای مخالف
منبع: خبرگزاری برنا
کلیدواژه: چاقی سکته مغزی دیابت پروتئین متابولیک
درخواست حذف خبر:
«خبربان» یک خبرخوان هوشمند و خودکار است و این خبر را بهطور اتوماتیک از وبسایت www.borna.news دریافت کردهاست، لذا منبع این خبر، وبسایت «خبرگزاری برنا» بوده و سایت «خبربان» مسئولیتی در قبال محتوای آن ندارد. چنانچه درخواست حذف این خبر را دارید، کد ۳۶۰۷۱۶۶۶ را به همراه موضوع به شماره ۱۰۰۰۱۵۷۰ پیامک فرمایید. لطفاً در صورتیکه در مورد این خبر، نظر یا سئوالی دارید، با منبع خبر (اینجا) ارتباط برقرار نمایید.
با استناد به ماده ۷۴ قانون تجارت الکترونیک مصوب ۱۳۸۲/۱۰/۱۷ مجلس شورای اسلامی و با عنایت به اینکه سایت «خبربان» مصداق بستر مبادلات الکترونیکی متنی، صوتی و تصویر است، مسئولیت نقض حقوق تصریح شده مولفان در قانون فوق از قبیل تکثیر، اجرا و توزیع و یا هر گونه محتوی خلاف قوانین کشور ایران بر عهده منبع خبر و کاربران است.
خبر بعدی:
هشدار مرکز پژوهشهای مجلس درباره سبد غذایی خانوار
به گزارش «تابناک» به نقل از دنیای اقتصاد، برخی از نکات این گزارش قابل تامل است. این گزارش میگوید که میزان مصرف کالری نیمی از جمعیت ایرانیها در سال۱۴۰۱ کمتر از حد استاندارد (یعنی ۲۱۰۰کالری در روز) است. از سوی دیگر، همه دهکها از میزان کالری خود نسبت به سال۱۴۰۰ کم کردهاند. این کاهش کالری در دهکهای متوسط شدیدتر بوده است.
از نگاه گزارش مرکز پژوهشهای مجلس، دو عامل در این روند، نقش اصلی را ایفا کردهاند؛ نخست اینکه خانوارها بهدلیل تورم بالای مواد غذایی و افزایش سایر هزینهها نظیر مسکن، سعی کردهاند که مصرف غذایی خود را کاهش دهند. نکته دیگر اینکه خانوارها بهدلیل چشمانداز نامطلوب اقتصاد، سعی کردهاند که از میزان کالای خوراکی خود بکاهند تا بتوانند کالاهای بادوام بیشتری خریداری کنند. این گزارش برآورد کرده است که در سال۱۴۰۲، خط فقر خانوار سهنفره در تهران ۱۵.۳ میلیون تومان و برای کل کشور ۸.۲ میلیون تومان بوده است.
بررسی دادههای مربوط به مصرف کالری ایرانیان در سال ۱۴۰۱ نشان میدهد که بیش از نیمی از افراد کشور کمتر از کالری استاندارد، یعنی کمتر از ۲۱۰۰ کالری در روز استفاده میکنند. در سالهای گذشته تورم مزمن موجب شده قیمت مواد خوراکی افزایش پیدا کند و قدرت اقتصادی مردم کاهش یابد.
با اینحال دهکهای مختلف درآمدی واکنش یکسانی در مواجهه با تورم مواد خوراکی نداشته و دهکهای میانی بیشترین واکنش را به این تورم نشان دادهاند. با توجه به کاهش حدود ۰.۴ واحد درصدی نرخ فقر در سال ۱۴۰۱ نسبت به سال ۱۴۰۰ کاهش میانگین کالری مصرفی میتواند به دو دلیل رخ داده باشد. اول آنکه خانوارها به دلیل تورم بالا مصرف موادغذایی را کاهش دادهاند. دوم آنکه به دلیل چشمانداز نامطلوب اقتصاد کشور، ترجیح دادهاند کالاهای خوراکی کمتری مصرف کرده و به جای آن کالاهای بادوام بیشتری خریداری کنند. در چنین شرایطی پیشنهاد میشود که بسترهای مناسبی برای رشد اقتصادی پایدار و فراگیر ایجاد شود تا وضعیت فقر نیز به دنبال آن بهبود یابد. مرکز پژوهشهای مجلس در گزارش «وضعیت فقر در ۱۴۰۱» ابعاد مختلف این مساله را بررسی کرده است.
با توجه به شرایط تورمی حاکم بر اقتصاد ایران که در سال ۱۴۰۱ نیز ادامه پیدا کرده، خط فقر سرانه در کشور به ۲ میلیون و ۵۶۱ هزار تومان رسیده است. با احتساب بعد خانوار، خط فقر برای خانوار ۳ نفره در سال ۱۴۰۱ در حدود ۵ میلیون و ۶۳۴ هزار تومان است. این عدد برای مناطق شهری استان تهران ۱۰ میلیون و ۵۰۰ هزار تومان محاسبه شده است. همچنین خط فقر شدید در سال ۱۴۰۱ در حدود ۸۷۵ هزار تومان برای هر نفر برآورد شده که این عدد معادل حداقل نیازهای غذایی فرد است. برآورد میشود که خطر فقر خانوار سه نفره برای کل کشور در سال ۱۴۰۲ به ۸ میلیون و ۲۰۰ هزارتومان و در تهران به ۱۵ میلیون و ۳۰۰ هزارتومان برسد.
بر اساس خط فقر محاسبهشده، نرخ فقر در سال ۱۴۰۱ حدود ۳۰ درصد جمعیت کشور بوده که نسبت به سال ۱۴۰۰ تغییر چندانی نکرده است. در نتیجه جمعیت فقرا در ایران در سال ۱۴۰۱ در حدود ۲۵ میلیون و ۴۰۰ هزار نفر برآورد میشود. علاوه بر این، شکاف فقر نیز نسبت به سال گذشته تغییر چشمگیری نداشته است. به بیان دیگر نه تنها نرخ فقر در کشور ثابت باقی مانده، بلکه میانگین فاصله از خط فقر نیز در سال گذشته تغییر نداشته است.
مقایسه دادهای حداقل دستمزد و خط فقر استانی نشان میدهد که حداقل دستمزد در استانهای تهران، البرز و قم، نمیتواند هزینههای سبد مصرفی فقر برای یک خانواده ۳ نفره را تامین کند. به عبارت دیگر در این استانها برخی از افراد حتی در صورت داشتن شغل رسمی باز هم فقیر محسوب میشوند که از آن با عنوان پدیده شاغلان فقیر یاد میشود؛ بنابراین پیشنهاد میشود در سیاستگذاری عمومی، از جمله در تعیین حداقل دستمزد، تفاوتهای منطقهای در نظر گرفته شود.
واکنش شدید دهکهای میانی
یکی از معیارهای مهمی که بر اساس آن وضعیت فقر در یک جامعه سنجیده میشود، میزان کالری مصرفی افراد در کشور است. حداقل استاندارد برای هر فرد مصرف ۲۱۰۰ کالری در روز است. بررسی آمارها نشان میدهد که در یک دهه اخیر میانگین کالری مصرفی سرانه ایرانیان کاهش یافته و در سال ۱۴۰۱ به میزانی پایینتر از حداقل کالری مورد نیاز برای یک نفر رسیده است.
در واقع در ادامه روند نزولی مصرف کالری در سال ۱۴۰۱ میانگین مصرف کالری در کشور نیز به زیر حد مصرف کالری استاندارد سقوط کرده است. در این سال بیش از نیمی از افراد جامعه در کشور، کمتر از کالری استاندارد مصرف میکنند. این مساله یعنی کاهش میانگین کالری مصرفی ایرانیان با توجه به شرایط اقتصادی در سالهای گذشته چندان دور از انتظار نیست.
در یک دهه اخیر تورمهای بالا موجب شده قدرت اقتصادی ایرانیان کاهش یابد و این مساله روی سبد مصرفی آنان تاثیر زیادی گذاشته است. بااینحال میتوان گفت واکنش دهکهای مختلف درآمدی نسبت به تورم مواد خوراکی متفاوت بوده است. این گزارش بیان میکند بیشترین واکنش به افزایش قیمت خوراکیها و آشامیدنیها متعلق به دهکهای میانی درآمدی است. دهکهای بالای درآمدی عمدتا دارای کالای بادوام و داراییهای مالی هستند.
به همین دلیل این افراد توان بیشتری برای پوشش ریسک ناشی از تورم را دارند. این درحالی است که دهکهای پایین درآمدی به دلیل کمکشش بودن کالاهای خوراکی برای این گروه و همچنین بیشتر بودن یارانه نقدی میزان اندکی از مصرف خود را نسبت به سال ۱۴۰۰ کاهش دادهاند. اما دهک میانی درآمدی از هر دو مولفه محروم بوده است؛ این به معنای آن است که عموما این افراد دارای کالاهای بادوام و دارایی مالی نیستند و یارانه نقدی هم سهم قابلتوجهی از سبد هزینههای آنان را پوشش نمیدهد، به همین دلیل واکنش شدیدتری نسبت به سایر دهکها در مقابل افزایش تورم خوراکیها و آشامیدنیها نشان میدهند.
چشمانداز نامطلوب اقتصاد
این گزارش بیان میکند در سال ۱۴۰۱ مصرف برخی از اقلام خوراکی برای خانوارها در همه دهکهای درآمدی نسبت به سال ۱۴۰۰ کاهش داشته است. اما نحوه کاهش مصرف در دهکهای مختلف از الگوی یکسانی پیروی نکرده است. با توجه به تورمهای شدید خوراکیها و آشامیدنیها افراد مصرف خود را از کالای خوراکی و آشامیدنی کاهش داده و مصرف سایر کالاها را جایگزین کردهاند.
این مساله برای دهکهای میانی که به طور نسبی یارانه کمتری را دریافت کردهاند بهوضوح روشن است؛ زیرا در تمامی اقلام، دهکهای میانی مصرف خود را از این گروه کالاها کم کردهاند. کاهش مصرف خوراکیها و آشامیدنیها درحالی اتفاق افتاده که نرخ فقر تقریبا ثابت مانده است. از کاهش مصرف کالای اساسی میتوان استنباط کرد که با افزایش قیمت مواد خوراکی، خانوارها مصرف خود از این گروه از کالاها را به دو منظور کاهش دادهاند.
اول اینکه به دلیل افزایش قیمت نسبی کالاهای اساسی نسبت به سایر کالاها و خدمات، خانوارها مصرف خود از این کالاها را کاهش دادهاند؛ و دوم آنکه به دلیل چشمانداز نامطلوب اقتصاد، خانوار انتظار قیمت بیشتری در آینده دارد؛ در نتیجه با هدف هموارسازی، مصرف خود را از کالاهای مصرفی بیدوام کاهش میدهد و برعکس مصرف خود را از کالاهای باداوم افزایش میدهد.
هر چند ممکن است کاهش مصرف خوراکیها و آشامیدنیها دلایل دیگری نیز داشته باشد، از جمله اینکه فشار تورمی میتواند باعث شود خانوار از مصرف بخشی از خوراکیها و آشامیدنیها صرفنظر کند تا توان تامین سایر نیازهای اساسی را به دست آورد. این مساله بهخصوص در مورد تامین مسکن بسیار محتمل است. سهم مسکن از کل هزینه خانوار مستاجر در سالهای ۱۳۹۸ تا ۱۴۰۰ در سطح ۳۴ درصد بوده که در سال ۱۴۰۱ به ۳۶ درصد افزایش داشته است.